ويهان جانويهان جان، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

بهانه ي قشنگِ من ويهان

20 ماهگيت ستاره باران

  عشق من ، پسر بيست من   20 ماهگيت ستاره باران                 برايت ستاره  مي سازم   و مي فرستم به آسمانت تا بداني  اين همه ستاره براي تو در در آسمان مي درخشند             براي اولين بار خودت شمع هاتو فوت كردي عشقكم     كلي ذوق نصيب هممون شد از فوت كردناي شمع هات          چندين با...
25 تير 1396

بیست من در آستانه ۲۰ ماهگی

    پسر بیست من در آستانه ۲۰ ماهگی         سلام به پسر بيست خودم  اين روزها حسابي نازدار شدي بزنم به در و تخته بين همسايه ها محبوبيت خاصي پيدا كردي و شما رو نازدار پسر صدا ميزنن ... با بچه ها و نوه هاي  همسايه ها حسابي جور شدي وعصرها همراه بابايي يه تايمي ميري تو كوچه و باهاشون بازي ميكني از بينشون با پوريا و متين كه چند سالي از شما بزرگترن بيشتر سازگاري و پوريا رو « پوآ » صدا ميزني ، متين هم يه داداش كوچولو داره به اسم مبين كه يك سال از شما بزرگتره ولي  زياد باهاش بازي نميكني و بيشتر بازياي بچه هاي بزرگتر رو دوست داري مثل فوتبال ، تعمير دو...
24 تير 1396

تیر تا تیر ، فصل اول کودکانه هایت💐😍

  تير تا تير ؛ فصل اول كودكانه هايت ️ تیر ۹۵ سرآغاز نگارشی شد از کودکانه هایت و نی نی وبلاگ ثبّات این عاشقانه ها از کودکانه هایت ; اکنون که فصل اول خاطراتی از جنس ویهان  به یمن حضورش رقم خورد در این یکسالگیه ضمیر و خاطره آرزو میکنم طعم شیرین این یادگارنامه تا همیشه ماندنی باشد آمین       ...
22 تير 1396

Marriage Anniversary Mom and Dad

    Mom and Dad's marriage anniversary celebration for the eighth year of their congregation                   شيطنت ها شروع شد...     بس كه ورجه ورجه كردي نشد يه عكس سه نفره خوب بگيريم         #ويهان- ماشاالله#19monthsold#1yearsold# شازده كوچولوي نوزده ماهه ما؛ يك سال پيش (95) در اين تاريخ فرشته كوچولوي 7 ماهه زندگيمون بودي... دو سال پيش (94) تو دلي ناز مامان بودي و ما خوشحاليم كه سه ساله كه در كنارموني ...
19 تير 1396

تجربيات مادرانه (3)؛ فرزند زیبای من

  فرزند زيباي من رويش مرواريدهات مرحله طبيعي اما سخت از زندگيت بوده كه خيلي زود و در پنج ماهگي تجربش كردي و پشت سر هم  دندون در آوردي   اين موضوع باعث شد تدابيري براي مراقبت از مرواريدهات اتخاذ كنم اوايل دندوناتو با دستمال نمدار تميز ميكردم از 14 ماهگيت مسواك زدنتو شروع كردم و براي اين كار مسواك وخميردندان طعم دار ويژه كودكان تهيه كردم كه ترغيبت كنه به مسواك زدن       روزهاي ابتدايي به آموزش اينكه چطور موقع مسواك زدن آب دهانتو بريزي بيرون گذشت و من و بابايي هركدوم  بارها انجامش داديم و شما درست مثل غذا خوردن خيلي زود ياد گرفتي خودت اين كارو انجام بدي &nbs...
13 تير 1396

زيارت بقعه متبركه

  دست هاي خدا باشيم براي برآوردن روياي انساني ديگر اين قانون كائنات است  كه هرگاه معجزه زندگي ديگران باشيم بي شك كس ديگري  معجزه زندگي ما خواهد بود       بقعه متبركه تكيه پهنه كلا       مادرجون درحال نماز خوندن بود كه شما رفتي سمتش نماز بخوني     من اين مدل نگاه كردنتو كجاي دلم بزارم آخعهههه     پسر نمازخونم الله نگهدارت باشه عشقكم     بين مٌهرها  هميشه بزرگترينش دست شماست بس كه دوست داري      مادرجون از مغازه ها...
13 تير 1396

تعطیلات عید فطر

  مهر جهانتابم ؛ آنچه پير ميشود جسم است نه روان تو در جستجوي روياهايت باش! تا كه احساست را نوازش كند حتي اگر به روياهايت نرسي لااقل از مسير حركتت در زندگي لذت برده اي     روز عيد فطر ، كلاه حصيري دستت بود آوردي بالا كه بزاري بالا سرت و همزمان داشتي راه ميرفتي نزديكه پله ها بودي كه يكي از پاهات موقع فرودش سطح صاف زيرشو گم كرد و تعادلت رو از دست دادي و ناگهان صداي فرياد پدرجون كه بگيرش بگيرش و من هم كه نيمرخ ايستاده بودم تا برگشتم ببينمت... ديدم... جلوي چشمام ...با فاصله يك قدم از من... روي پله ها ي خونه باغ ، غلتان غلتان افتادي و من ... شوكه شده بودم كه نتونستم بجنبم... مادرجون ...
10 تير 1396

هتل سالاردره

    در آستانه عيد فطر؛ هتل جنگلي سالاردره             ويهان & اميرعلي               تو رستوران جلو آكواريوم ماهي ها ميگفتم ويهان ماهي چه شكليه؟ شكل ماهي در مياوردي بعدش با هم ميخنديديم   #ويهان- ماشاالله#19monthsold#1yearsold#   96/4/10   اين عكسها جامونده هم مربوط به مراسم شب قدر شب 23 احيا خونه مليكا جونه:   همزمان با مراسم كه در سالن برگزار ميشد ، شما بچه ها تو اتاقها مشغول بازي بوديد     ...
10 تير 1396

آب بازی به سبک ویهان

  آب بازي به سبك ويهان               #ويهان- ماشاالله#19monthsold#1yearsold#   دوشنبه هفته گذشته با مهربون سحر عزيزم هماهنگ شديم كه شما گل پسرامون: ويهان&مهرسام ببريم جشنواره آب بازي خانه كودك مهر و درسانس بعد ازظهر جشنواره ساعت 4:30 شركت كنيم روز قبل من و شما با هم رفته بوديم تفنگ آب پاش بخريم از اونجائيكه جلو مغازه اسباب بازي فروشي  پارك ممنوع بود رفتيم پاركينگ ماشينو اونجا پارك كردم و با هم پياده شديم ولي يه دفعه شما لج كردي كه بغلم كن بغلت كردم و به هيچ عنوان راضي نميشدي بياي پايين حداقل دو قدم راه بياي نميدونم آخه چرا؟اضطراب ...
4 تير 1396
1